از ادعا تا تهدید
بهنظر میرسد یکی از محاسن این دوره از انتخابات ریاست جمهوری پایان یافتن انتظار 20ساله برای حضور فعال مهندس میرحسین موسوی در صحنه سیاسی اجتماعی جامعه است. البته انتظار میرفت تجربیات چندده ساله ایشان به عنوان پشتوانه مناسبی برای حضور منطقی و متعادل در صحنه باشد اما به نظر میرسد که نخستوزیر سابق هنوز قصد ندارد تا به مسیری که خود بر طبل آن میکوبد – یعنی قانون و قانونگرایی- باز گردد. آقای موسوی در دیداری که روز دوشنبه با برخی از دوستان و آشنایان در فرهنگستان هنر داشته است و خبر آن را هم یکی از سایتهای نزدیک به وی منتشر کرده است، اظهارنظرهایی فرمودهاند که هر بیننده و خوانندهای را اگر منصف باشد حداقل به سؤال وامی دارد.
ایشان با تکرار این ادعا که «توجه به چارچوبهای قانونی برای ما اهمیت فوقالعادهای دارد» تأکید کردهاند «وقتی دولتی در چارچوب قانون شکل نمیگیرد در نظر مردم مشروعیت ندارد». باید خدمت ایشان عرض کنیم که ما هم با شما هم نظریم؛ یعنی هم توجه به چارچوبهای قانونی را دارای اهمیت فوق العادهای میدانیم و هم معتقدیم وقتی دولتی در چارچوب قانون شکل نمیگیرد، مشروعیت ندارد.
آنچه محل اختلاف ما و شماست علی الظاهر تعریف قانون است. چه خوب میشد اگر شما یک بار برای همیشه تعریف خود را از «قانون»، البته قانونی که قرار است به آن پایبند باشید را به عموم مردم و رسانهها ارائه میکردید. ای کاش به مردم میگفتید که آیا آن روزی که در وزارت کشور حضور یافته و ثبت نام کردید و صراحتاً تعهد به قانون اساسی را پذیرفتید، آیا تحت اجبار یا فشار بودید یا اینکه واقعاً قانون اساسی کشور را قبول داشتید؟ تا آنجا که معلوم است اجبار و فشاری درکار نبوده والا تا امروز هزاران بار بر سر و روی نظام میکوفتید. پس چطور شما قانون اساسی کشور را که ثمره مجاهدت هزاران شهید و فداکاری میلیونها انقلابی متعهد در طول دهها سال پس از شکلگیری نهضت تا پیروزی و بعد از آن تا امروز بوده است زیر سؤال میبرید؟
آیا در قانون اساسی که شما به اجرای آن متعهد شدید و دهها بار فریاد زدید که برای احیای قانونگرایی و عمل به اصول فراموش شده یا مغفول قانون اساسی پا به میدان گذاشتهاید، اجرا و تأیید انتخابات به جز از مسیر وزارت کشور و شورای نگهبان اعلام شده است؟ با این فرض آیا قبول دارید که شما از 2حالت زیر خارج نیستید: 1- اساساً قانون اساسی یا حداقل برخی اصول آن را که با منافع امروز شما در تناقض قرار گرفته است قبول ندارید یا 2- قانون مد نظر شما که محک تعیین مشروعیت دولتها از نگاه شماست و قرار است به آن پایبند باشید، چیز دیگری غیر از قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران است. در هریک از شرایط بالا شما حداقل صلاحیت تصدی پست ریاست جمهوری در نظامی که قانون اساسی اش را قبول ندارید، دارا نیستید. دلیل دیگر بر خودداری شما از عمل به قانون تصریح خودشماست وقتی که میگویید:«ما میگوییم دولت مشروعیت ندارد چون آرای مردم را ندارد». این جمله دلیل واضح دیگری است بر اینکه شما بسیاری از اصول قانون اساسی را قبول ندارید و خود و دوستانتان را جایگزین قانون کرده اید و آنگاه تعیین میکنید که چه کسی آرای مردم را دارد یا ندارد. در اینجا اشتراک دیگری با برخی نظراتتان پیدا میکنیم و آن اینکه شورای نگهبان بیطرفی را رعایت نکرده است چرا که اگر بیطرفی را رعایت کرده بود، علی الاصول شما نباید برای شرکت در انتخابات تأیید صلاحیت میشدید چرا که یکی از شروط اصلی برای حضور در صحنه رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری التزام عملی به قانون اساسی کشور است چرا که وقتی کسی ملتزم حقیقی به قانون اساسی نباشد، چگونه میتواند برای پاسداری از قانون اساسی سوگند حقیقی یاد کند.
جناب آقای موسوی! اما اشتراکات ما و شما به اینجا ختم نمیشود. شما در اظهارات اخیرتان گفته اید: «در این انتخابات، مشکلات نظام معلوم شد و خدا را شکر میکنم که این مشکلات خیلی زود خود را نشان داد». اتفاقاً ماهم بر این معنا اصرار داریم چرا که بر این باوریم در این انتخابات بسیاری از افرادی که تلاش میکردند خود را پیرو خط امام و
سینه چاک انقلاب اسلامی معرفی کنند، عملکردی از خود نشان دادند که شب و روز بیگانگان برایشان کف و سوت میزنند و آنها نیز از یک موضعگیری ساده دراین باره دریغ میکنند. مدعی میشوید که «حرکت من در داخل چارچوبهای قانونی است» اما کاش یک بار هم به دهها سؤال و شبههای که درباره تطبیق فعالیتهای شما و برخی از حامیان شما با قانون وجود دارد، پاسخ میدادید؟ البته تأسف بار است که یکی از چهرههای شناخته شده نظام اسلامی درعین حال که به قانونگرایی و اهمیت به قانون تأکید میکند به شکل غیرمستقیم نظام را تهدید به ساختارشکنی کرده و بگوید: «در غیر این صورت(یعنی همان تلاش در جهت حرکت قانونی) مجبوریم در هر قدمی از خود یک دیگری بسازیم و این چیزی نیست که به دنبالش هستیم.»
در پایان این انتظار از شما وجود دارد که برای سؤالات فراوانی که برای ما درخصوص عملکرد شما و همراهانتان بوجود آمده است فرصتی را درنظر گرفته و پاسخهای
قانع کنندهای ارائه فرمایید چرا که بیم آن میرود درصورت عدم پاسخگویی به این سؤالات، آیندگان شما را آنچنان که ما میپنداشتیم یار امام و انقلاب ندانند.
خسته نباشی سردار خدا قوت این برادر عزیز ما، مشکل اصلی اش آن است که هنوز نمی داند مشروعیت یعنی چه؛ هر چند که استاد علوم سیاسی هم هست. البته گناهی ندارد. آن کسی که کرسی علوم سیاسی را به مهندس معماری و نقاش می سپارد را باید مواخذه کرد...
من به این حرفها کاری ندارم انتخابات باید ابطال بشه!
سلام خوبی جالب بود من توی این فکر ام که این بنده خدا اگه برنده می شد و باز ادعاهای خلاف قانون خود را تکرار می کرد. یکی نیست بگه آخه بنده خدا تو که برخی از این قوانین (بخصوص برخی اصول قانون اساسی و ایراد داری بهشون) را قبول نداری چرا آمدی به میدان. مگه این قانون و این شورای نگهبان یک شبه یا یک هفته ای خلق شده اند ؟!
جالب بود.ولی یک سوال؟ اون اینکه چرا بعد از این همه مدت این مقاله را دادید بیرون.یکمی دیره گرچه خبر فرهنگستان هنر مال چند روز پیشه. موفق باشید وپایدار.
سلام داداشم آخه آدم حسابی این لینک را برای کی گذاشته ام!!!!؟؟؟؟ شیخ الصحافیین، حاج مهدی قمصریان اصل، نوّر الله بصره برؤية مولاه المهدی(عج) دوباره وبلاگم را نگاه کن این را خیلی وقت است که گذاشته ام... با ما هم بـــــلــــه؟؟؟!؟؟؟!؟؟؟!؟!!؟
سلام آقا مهدی نگفته بودی دوستانی هم داری که برایت دعا می کنند !!!!!!!!!!!!
.
شما گازش را می گیری و بی توجه می ری.گاهی وقتها هم نگاهی به آینه بغلت می اندازی و دوری و نزدیکی اشیا را با آن می سنجی. خوب معلومه نتیجه اش می شود این مقاله جملاتی از قبیل شما بسیاری از اصول قانون اساسی را قبول ندارید و امثالهم بدون ذکر حتی یک اصل قانون البته به جز تایید انتخابات نشان می دهد که زبانم لال هدف نویسنده فقط فرافکنی بوده به قول حضرت خودمان: ما فهميديم كه قانون پديده اي وابسته به زمان است. مثلا تا روز انتخابات اصلا وجود ندارد و بعدش هم فقط تا ساعت 7 بعد از ظهر قابل اجراست و بعد از آن تعطيل مي شود.
در افتخارات دوستانمان ثبت کنید که چادر به سر نکرده های نماز نخوانی را که با آرایش غلیظ و موهای پریشان در صف های متحدی شانه به شانه برادرانشان برای اولین بار به نماز جمعه کشاندند و تکبیر مسلمانان را به سوت و کف مبدل ساختند و دوست و دشمن را از خود حیران ساختند...
واقعا متوجه نمی شید یا خودتون را می زنید به اون راه؟ اگر از اول معلوم بود که دوستانتون قانون را به پشیزی نمی گیرند و این طور رای سازی می کنند نه تنها بسیاری به عنوان نامزد ثبت نام نمی کردند بلکه بسیاری هم رای نمی دادند. (تو دلت نگو بهتر. که این افراد به ظاهر متفاوت تو همین مملکت بزرگ شدند و با هزار امید اومدند) اون مشکلاتی که در پی این انتخابات مفتضحانه آشکار شد به این راحتی زدوده نمی شه و گریبان خیلی ها را خواهد گرفت. خواهش می کنم چشماتون را و در قلبتون را باز کنید